[ad_1]
دیدار تراکتور – پرسپولیس نقطه عطفی در لیگ بیست و دوم به حساب میآید اما آنالیز فنی این دیدار نشان میدهد که نبود دو مهره کلیدی تراکتور چطور باعث شکست تفکرات خمس مقابل گلمحمدی شد.
به گزارش ایسنا، تراکتور و پرسپولیس در هفته بیست و دوم لیگ برتر فوتبال در دیداری جذاب و دیدنی به مصاف هم رفتند که این بازی در نهایت با پیروزی ۳ بر ۲ پرسپولیس به شکلی دراماتیک رقم خورد.
این دیدار نکات فنی مختلفی داشت که ایسنا برای بررسی آن به سراغ سجاد حسینزاده، کارشناس فوتبال ایران رفته تا در “ایستگاه تاکتیک،” تفکرات خمس و گلمحمدی در بازی حساس هفته بیست و دوم را مورد بررسی قرار دهد.
۴ فاز زمانی در تورنمنتهای فوتبالی و رسیدن پرسپولیس و تراکتور به فاز تکامل
بازی تراکتور و پرسپولیس در هفته بیست و دوم یکی از بهترین، زیباترین، پرگلترین و فنیترین بازیهای لیگ برتر بود به شکلی که در این بازی هم گلهای زیادی دیده شد و هم مسائل فنی بسیار خوبی از طرف هر دو تیم دیدیم. این بازی بار فنی بسیار خوبی داشت. سرعت بازی در انتقالها و تصمیمگیریها خوب بود. دو تیم بازیای ارائه کردند که هم تماشاگرپسند و هم کارشناس پسند بود.
من به این دلیل این بازی را یکی از بازیهای منحصر به فرد این فصل به عنوان نقطه عطف میدانم که ویژگیهای خاصی داشت که در سایر بازیهای لیگ برتر ندیدیم یا به ندرت دیده بودیم. مطلبی که مشتاقم مطرح کنم این است، تمامی لیگها اعم از لیگ برتر ایران و باقی تورنمنتهای فوتبال در دنیا، از شروع رقابت پروسههای مختلفی را سپری میکنند. پروسه زمانی به این شکل است که تیمها در ابتدا با یک آمادگی نسبی راهی مسابقات میشوند که رفته رفته با انجام مسابقات و هماهنگی بیشتر، تا هفته پنجم و ششم به یک هارمونی میرسند. به همین دلیل نام این فاز را فاز هارمونی یا هماهنگی عنوان میکنند.
در فاز هماهنگی یا هارمونی که از هفته پنجم و ششم شروع میشود و همین تعداد هفته به طول میانجامد، پیشرفتهایی حاصل میشود و از مرحله هارمونی تیمها وارد مرحله بلوغ میشوند که در میانههای فصل اتفاق میافتد. در این مرحله تیمها باید به ۷۰، ۸۰ درصد هر آن چه در ابتدای فصل به عنوان چشمانداز در نظر داشتند، برسند. این مدت زمان تا هفتههای بیست و دوم سپری میشود. در طی این مدتزمان با توجه به این که پیشرفتهایی رخ میدهد، تیمها وارد فاز تکامل میشوند.
این فاز از حول و حوش هفتههای بیست و دوم رخ میدهد. تیمها در این فاز انواع و اقسام هماهنگیها را در کنار هم سپری کردهاند و به آن چیزی که میخواستند، رسیدهاند. در فاز تکامل، تیمها به حداکثر آن چه باید باشند، رسیدهاند. در همین فاز است که با نگاهی به نیمکت تیمها، آرامش را ملاحظه میکنیم. در این فاز اگر به مسائل فنی نگاه کنیم، باید مسائل تاکتیکی در حد اعلا باشد. مربیان باید در این فاز تیمشان را به بهترین شکل و با کمترین حاشیه هدایت کنند و بهترین و تاثیرگذارترین تعویضها را انجام دهند. بازیکنان باید چیزی را که در حد استاندارد است، انجام دهند. در کنار همه اینها، داوران هم که بخش اعظم رقابت را قضاوت کردهاند باید قضاوت قابل قبولتری انجام دهند. به طور کلی همه اعضای فوتبال باید به تکامل رسیده باشند.
من این موضوع را به این جهت توضیح دادم که بازی پرسپولیس – تراکتور را یکی نمودهای عینی این قضیه در لیگ برتر ایران دیدهام. بازیای که مشاهده کردید، همه چیز داشت. این بازی تماشاگر پسند، داور پسند، مربیپسند و حتی نیروی انتظامیپسند بود چرا که حاشیه نداشت. بازی بار فنی بسیار زیادی داشت. اگر بازی را خوب آنالیز کنیم میبینیم که هر دو تیم پاسهای تاثیرگذاری داشتند. بازی سرعت بسیار خوبی داشت و سرعت چهارگانه در آن رعایت شد. سرعت انتقال بسیار خوب بود. بازیکنان سرعت تصمیمگیری بالایی داشتند. کارهای ترکیبی در بازی رخ داد و گلهای زیبایی زده شد. هر دو تیم توانستند از وضعیتی که دچارش شدند، خارج شوند. یعنی هم تراکتور زمانی که بازی را واگذار کرد، به بازی برگشت و هم پرسپولیس زمانی که تحت فشار بود و دو گل خورد به بازی برگشت و گل پیروزی را به ثمر رساند. مربیان تعویضهای تاثیرگذاری داشتند. ما دیدیم این تعویضها خللی در روند بازی نداشت و حتی کمک کرد. همه اینها دست به دست هم دادند که از بازی تراکتور – پرسپولیس به عنوان نقطه عطف یاد شود. انشاءالله این بازی سرآغازی برای تمام تیمها و مسابقات و الگویی برای همه تیمها باشد. یکی از مشخصههای بسیار خوب این بازی این بود که هیچ کدام از دو تیم زمانی که به نتیجه رسیدند، ضد فوتبال انجام ندادند.
ویژگی مثبت جانشین اخباری، بلای جان تراکتور
اگر بخواهیم آمار دقیقی از زمان مفید بازی دربیاوریم، مطمئن باشید که بالاترین میزان بازی مفید توسط این دو تیم رقم خورده است. میتوان گفت که تیمها هر دو به خوبی آنالیز شده بودند. آن چیزی که در این دیدار بیش از همه برای تیم تراکتور تاثیرگذار بود، حضور نداشتن دو مهره تاثیرگذار آنها در فاز دفاعی بود. نفر اول تدافعی تیم یعنی محمدرضا اخباری و تاثیرگذارترین فرد خط دفاعی آنها که به نوعی رهبر دفاعی تراکتور است، یعنی هادی محمدی. نبود این دو نفر حاشیه امنیت تراکتور را به هم زد و آن چه در بازیهای قبلی از نظر انسجام فاز دفاعی در تراکتور میدیدیم، دیده نشد.
از بعد فنی در جریان بازی، بازی پا به توپ مرادیان، جایگزین اخباری بهتر از او بود. متاسفانه همین توان بازی با توپ مرادیان بلای جان تراکتور شد، به طوری که اکثر بازیکنان با توجه به این که میدانستند میتوانند با دروازهبان بازی کنند، مرتبا بازی رو به عقب انجام میدادند که باعث شد آقای خمس چندین تذکر به بازیکنانش بدهد که این کار را نکنند. تیم تراکتور میدانست که پرسپولیس از کنارهها به خوبی اضافه میشود و مدافعان را دور میزند به همین دلیل بازیکنانی در دو جناح گذاشته بود که مانع تحقق این تاکتیک پرسپولیس شود.
نقش کامیابینیا در تخریب تاکتیکهای خمس
در طرف مقابل تیم پرسپولیس میدانست که مرکز زمین، قلب تپنده تراکتور است و تمهیداتی در نظر گرفته بود. مثلا پرسپولیس با استفاده از کامیابینیا به عنوان یک بازیکن تخریبیتر و فیزیکیتری نسبت به یک هافبک بازیساز است، مرکز زمین را تخریب کرد تا جلوی بازیسازی تراکتور را بگیرد.
بازیکن ریزنقشی مثل عمری در خط حمله پرسپولیس قرار داشت که میدانست از ضعف تکنیکی مدافعان تراکتور چطور استفاده کند که از همان نقطه هم ضربه زد. ما دیدیم که عمری در هر دو گلی که در نیمه نخست شکل گرفت تاثیر مستقیم داشت. او خیلی راحت چند نفر از مدافعان را برداشت و با یک پاس بسیار خوب که توام با کار تیمی باقی بازیکنان بود، به گل دوم رسید.
تصمیم طلایی خمس در بازگشت به بازی
در تیم تراکتور دیدیم که تعویضهای خمس بسیار هوشمندانه بود و توانست نتیجه را برگرداند. ورود آقای عباسزاده و تغییر چینش تراکتور و جابجایی با رضا اسدی باعث شد که هم در مرکز زمین قدرت تدافعی و هم در جلوی زمین، قدرت تهاجمی تراکتور افزایش یابد. ما دیدیم که گل زیبای عباسزاده حاصل همین تغییرات و جابجاییها بود. پنالتی هم توسط عباسزاده به عنوان یکی از بهترین پنالتیزنیهای لیگ به ثمر رسید.
این جابجایی دو حسن داشت، یکی این که وقتی عباسزاده را در خط حمله به عنوان یک تمامکننده داشته باشید، با اضافه شدن اسدی به خط حمله هم برتری عددی و هم برتری قدی پیدا میکنید. به این شکل تراکتور تهاجمیتر شد. اگر اسدی یک خط عقبتر بازی کند و در زمان حمله به عنوان ۹ کاذب یا مهاجم سایه به محوطه جریمه اضافه شود، اثرگذاری بیشتری دارد و قبلا هم تراکتور توانسته از این طریق گلهای زیادی به ثمر برساند. در آن زمان اسدی در خط حمله بازی نمیکرد و از خط هافبک به خط حمله اضافه میشد.
ضربهای که نبود هادی محمدی به تراکتور زد
در خط دفاعی در هر دو تیم اشکالاتی وجود داشت اما زیبایی بازی آن قدر زیاد بود که این اشکالات زیاد به چشم نمیآمد. اگر تراکتور تمام داشتههایش را در بازی با پرسپولیس داشت، بیشک نتیجه برای تراکتور آن چیزی که به ثبت رسید، رقم نمیخورد. در بازیهای گذشته کلینشیتهای زیادی توسط اخباری انجام شده بود و دیدهایم که هادی محمدی چه نقش به سزایی در سازماندهی تراکتور و بازیسازی داشته است. متاسفانه در این بازی آن قدرت بازی سازی از خط دفاعی وجود نداشت و آن شکل سازمانیافته شروع بازیسازی از دفاع در بازی با پرسپولیس کمتر دیده شد. البته تمام این موارد به دلیل زیبایی بازی به چشم نیامد اما اگر همه آنها را کنار هم بگذاریم، میبینیم که چه تاثیر زیادی داشته است.
دوندگی بازیکنان هر دو تیم بالا بود. این دوندگیها زمانی تاثیرش بیشتر دیده میشد که هر دو تیم پرس را از بالا انجام میدادند و در یک، سوم دفاعی حریف حضور پیدا میکردند تا اجازه بازیسازی از عقب زمین را به حریف ندهند. هر دو تیم به دلیل این که پرس را در آنجا دیدند، آنتیپرس و بازی مستقیم را در دستور کار قرار دادند تا از این فشار خارج شوند. نهایتا بازیکنان با یک دوندگی بسیار بالا باعث شادابی و طراوت بازی شدند.
باید اشاره کرد که در دقایق پایانی آن چیزی که نصیب پرسپولیس شد، یک خطای ایستگاهی بیمورد از سوی بازیکنان تراکتور بود. اگر بازیکن ریلکستر بود و باهوشتر عمل میکرد میتوانست آن خطا را انجام ندهد تا بازی با تساوی به پایان برسد. مطمئنم که اگر امتیازات تقسیم میشد، عادلانهترین نتیجه رقم خورده بود. ما از هر دو تیم ممنونیم که چنین بازیای انجام دادند و ما از فوتبال لذت بردیم.
تراکتور – پرسپولیس در کمپ ترک اعتیاد!
نکته حائز اهمیتی وجود دارد. کارشناسان روانشناسی ورزشی میگویند که رفتارهای بد و فرافکنانه کم کم به اعتیاد تبدیل میشوند. اگر این اتفاق خیلی تکرار شود از یک عادت به اعتیاد تبدیل میشود. مطمئنا اگر این رفتار کنترل نشود در آینده مشکلاتی از سوی مربیان ایجاد میشود. در بازی پرسپولیس و تراکتور دیدیم که مربیان تیمشان را به آرامی هدایت کردند و دیدیم که بیشترین کمک را توانستند به تیمشان بکنند. دوستانی که کار مربیگری میکنند، دنبال راه جدید و مطالعات جدید باشد. ضربالمثلی است که میگوید که هیچ راه کهنهای، به جای تازهای ختم نمیشود. حتما باید راهی تازه برای رسیدن به جای تازه پیدا کرد.
چرا آکادمیها در فوتبال ایران موفق نیستند؟
ما وقتی از ناکامی آکادمیها صحبت میکنیم، بحثمان بحث نفرات در آکادمیها نیست. ما در فوتبال ایران هیچ آکادمی موفقی نداریم. ما مربیان کاربلد و خوبی داریم اما سازمانی که بالا سر این تفکرات است، باید اصلاح شود و علمیتر رفتار کند. به عنوان مثال در آکادمی تراکتور نامهایی حضور دارند که در فوتبالی بودن، سالم بودن و فنی بودنشان هیچ شکی نیست. نامهایی مثل ایوب ذوالفقاری، یونس باهنر و حسین خطیبی که در اوج فوتبال ایران حضور داشتهاند.
با این حال اوضاع آکادمیهای فوتبال به شکلی است که حتی بهترین آکادمی فوتبال ایران یعنی سپاهان در بازدید نمایندگان فیفا و AFC نتوانست سربلند بیرون بیاید. زمانی که یک مدیر آکادمی یک زمین در اختیار ندارد و باید زمین اجاره کند، چطور میتواند برنامه موفقی طرحریزی کند و بازیکن پرورش دهد. مگر داریم که آکادمی یک باشگاه حرفهای باشید و زمین اختصاصی نداشته باشید؟ بحث زیرساختها و برنامههای کلان است که باید در آکادمیها مورد توجه قرار بگیرد.
انتهای پیام