[ad_1]
به گزارش سلام نو، روزنامه همشهری نوشت: «چند سالی است از تب و تابِ رواج پدیده اجتماعی عقد آریایی میگذرد؛ تب و تاب خوانش سوگندنامهای بلندبالا و خوشآهنگ در میان انجمن یا همان مهمانان از سوی آقای داماد یا «نوشاد» و عروس خانم یا «اوروس». سوگندنامه و خطبهای که بارها از سوی صاحبنظران و مسئولان امر مورد اعتبارسنجی قرار گرفت و هر بار هم صحت آن رد شد! با این حال، هنوز هم هستند افرادی که از تب این پدیده، گُر میگیرند و با گرایش به آن و به زعم کارشناسان و مسئولان امر بر طبل بیثباتی فرهنگی میکوبند؛ گُرگرفتگی و نواختن طبلی که پیامدهای آن در بلندمدت، هویت اجتماعی را به خطر خواهد انداخت.
در جستوجوی هشتگهای چندصدمیلیونی!
هشتگ یا کلیدواژه عقد آریایی را در شبکههای مجازی و آگهیهای مجازی مختلف جستوجو میکنیم. خیلی زود به چند آگهی ویژه اجرای این نوع عقد برمیخوریم. با شماره ثبتشده در یکی از آگهیها تماس میگیریم تا از کم و کیف برگزاری مراسم عقد آریایی، پدیدهای که همچنان ترند است، مطلع شویم. در نخستین تماس، خانم جوانی از آن سوی خط ارتباط تلفنی با صدایی به طرز عجیب کشدار توضیح میدهد: «شرکت ما، هم خدمات تشریفات مانند سالن عقد آریایی یا لوکیشن کنار دریا دارد و هم با توجه به بودجه شما فقط عاقد به محل مراسمتان اعزام میکند تا خطبه عقد آریایی را جاری کند. هزینهها هم از یک میلیون ویژه عاقد تا چندصدمیلیون تومان برای اجاره سالن عقد در نوسان است.»
با شماره یکی دیگر از آگهیها تماس میگیریم. این بار خود عاقد یا همان پیمانبان، برایمان از خدمات لوکس عقد آریایی میگوید: «اگر خودتان سالنی را در نظر گرفته باشید، ما فقط پکیج پیماننامه شامل خطبهخوانی پیمانبان، گروه موسیقی چنگ و رقص آریایی را پیشنهاد میکنیم که آن نیز قیمت پایهاش ۱۰ میلیون تومان است. اگر هم سفارش سفره عقد آریایی داشته باشید که آن هم هزینهاش جداست. سند پیماننامه و گیفت آریایی نیز هدیه ما به شما زوج خوشبخت خواهد بود.»
خوشصحبت است، برای همین فرصت را مغتنم میشماریم و در ادامه از اعتبار و قانونیبودن عقد آریایی از او میپرسیم که چنین پاسخ میدهد: «ببینید! عقد آریایی بیشتر جنبه تشریفاتی و تمدندوستی دارد. تشریفاتی از آن حیث که در هر دورهای یک چیزی مُد میشود، مثل حالا که عروس و دامادها دوست دارند در مراسمشان خطبه عقد متفاوتی جاری شود. تمدندوستی هم که به فرهنگ دوران باستان سرزمینمان بازمیگردد. آن دوران که دختران و پسران عاشق با این شیوه محرم یکدیگر میشدند.»
بیدرنگ میپرسیم: «یعنی متن عقد و خطبه آریایی، سند تاریخی هم دارد؟» این بار اما دیگر حوصله پاسخدادن ندارد. شاید چون کنجکاویمان، کسبوکارش را زیر سؤال میبرد. کوتاه میگوید: «ما دیگر ضامن اعتبار سند تاریخی آن که نیستیم! فقط اجرا میکنیم؛ آن هم به خواست مردم! اصلا برای همین است که در آگهیمان ثبت کردهایم عقد آریایی صوری.»
مُد است دیگر …
تعداد آگهیها محدود است. برای همین سعی میکنیم با اکثر آنها تماس بگیریم. در یکی از تماسها فردی که خود را مسئول تشریفات شرکتی اسم و رسمدار در زمینه اجرای مراسمهای سوپرلوکس معرفی میکند، میگوید: «برای لوکسشدن مراسم عقد آریاییتان، منوی ساقدوشان و گلریزان آریایی هم داریم. یک جور شبیهسازی فضا به فضای ایران باستان(!) البته با رعایت استایل روز که مینیمالیسم است. اینطوری، مهمانهایتان حسابی غافلگیر میشوند. البته در جریان هستید که این عقد، سفره خاصی ندارد. بیشتر دکور است و سکویی گلآراییشده که عروس و داماد روی آن مقابل هم میایستند.»
جمله تبلیغاتی یکی از آگهیها این است: «رویاییترین شبِ زندگیتان را با ما آریایی تجربه کنید.» پاسخگوی تلفن این شرکت تشریفات نیز چنین میگوید: «من اطلاع دقیقی ندارم که خطبه عقد آریایی، معتبر است یا نه. البته فرقی هم نمیکند، چون این نوع عقد بهصورت فرمالیته برگزار میشود و قبلش حتما باید عروس و داماد عقد شرعی و اسلامی انجام داده باشند. عقد آریایی یک فانتزی مدرن است که اگر غیر از این بود، دفاتر ازدواج و طلاق حتما اجازه برگزاریاش را داشتند.»
مکثی میکند و ادامه میدهد: «مُد است دیگر.» میپرسیم: «حالا برای این مُد باید چقدر پرداخت کنیم؟» بلافاصله پاسخ میدهد: «بستگی دارد! سالن معمولی میخواهید یا ویآیپی مانند سالن روی آب! پیمانبان بهصورت انفرادی میخواهید یا همراه با گروه موسیقی و آواز؟ به این پکیج، منوهای فیلم، عکس و پذیرایی هم اضافه میشود. حداقل سه میلیون و حداکثر بیش از ۱۰۰ میلیون تومان هزینه عقد آریایی است.»
خطبهای که شعر نو از آب درآمد!
با نسرین از طریق کامنتهایی که برای یکی از شرکتهای تشریفات گذاشته بود، آشنا میشویم. او و همسرش سال گذشته از خدمات عقد آریایی این شرکت استفاده کرده بودند. نسرین میگوید: «مدتی بعد از مراسم ازدواجمان تازه متوجه شدیم که خطبه عقد آریایی اصلا ارتباطی به ایران باستان یا قوم آریایی ندارد. متن این خطبه متعلق به یکی از اشعار شاعر معروف فریدون مشیری است! راستش آن زمان که میخواستیم مراسممان را برگزار کنیم، خیلی هیجانزده بودم و فقط به دنبال شیوهای برای خاصبودن و لاکچری جلوهکردن بودم! حالا اما احساس خوبی ندارم چون بیشتر از اینکه احساس خاصبودن داشته باشم، بهرغم تحصیلات عالی، احساس بیسوادبودن میکنم. خیلی از همکارانمان هم بعد از اینکه ماجرای شعر فریدون مشیری و خطبه عقد آریایی را فهمیدند، کلی متلک و کنایه بارمان کردند!»
با مریم، که همراه دوستش در شهر کتاب یکی از محلهها وقت میگذراند، وارد گفتوگو میشویم. او نیز در این باره میگوید: «عقد آریایی را دوست دارم چون برایم مهم است که به زبان فارسی به عقد همسرم درآیم و از رمانتیکبودن متنش هم خوشم میآید. البته شنیدهام که خطبه عقد اسلامی را هم میتوان به زبان فارسی بیان کرد.»
فرشته، همان دوستِ مریم است که وارد بحث میشود و میگوید: «صرفِ دوستداشتن که دلیل نمیشود آدم، کاری را انجام دهد. اولا که آن کار باید قانونی و رسمی باشد. به هر حال ما در جامعهای زندگی میکنیم که برای خودش و برای راحتی جمعی قوانینی دارد. ما هم به عنوان شهروندانش ملزم به رعایت آن قوانین هستیم. دوما؛ اصلا بیایید بررسی کنید ببینید آن کاری که میگویید دوستش دارید، پایه علمی و عقلی دارد! من همین چند سال پیش که عقد آریایی خیلی پرطرفدار بود، در یکی از سایتهای خبری به نقل از مسئولان اقلیت زرتشتیان خواندم که این عقد مرسومشده با نام آریایی، ریشه تاریخی ندارد و اصلا با مراسم و آیین عقد و ازدواج آنها، منطبق نیست!»
حالا مریم لبخندی به فرشته تحویل میدهد و تکمیل میکند: «حرفهایت را قبول دارم ولی انصافا، عقد آریایی خیلی جذاب و شیک است. به نظرت متفاوت نیست؟»
تبی که زود سرد شد
کمی آنطرفتر از شهر کتاب، رامین، رضا، علی و پارسا در مسیر دوچرخهروی بوستان، سرگرم رکابزدن هستند. از آنها نیز میخواهیم نظرشان را درباره عقد آریایی بیان کنند. نخست، علی میگوید: «متأسفانه آنقدر درگیر حاشیه و تجمل شدهایم که از اصل ماجرا دوریم. اصل ماجرا در یک عقد بعد از قانونی و رسمیبودنش، تعهد و عشق است. چیزی که این روزها کم است! یعنی اگر این اصل ماجرا وجود داشته باشد اصلا جایی برای این حاشیههای بیپایه و بیاساس باقی نمیماند.»
رضا نیز به گفتن یکی – دو جمله بسنده میکند: «تبی که داغ باشد زود فروکش میکند! تب عقد آریایی هم چند سال پیش داغ بود. الان آگاهی مردم نسبت به اصالت و اعتبار آن بالا رفته است.»
رامین سخنی نمیگوید و به جایش پارسا که خوش سر و زبانتر هم هست، گفتوگو را دست میگیرد: «عقد آریایی برای خودش معجونی است! فکر کنید دختر و پسر اول نکاح اسلامی انجام میدهند، بعد با ادعای ناسیونالیستی سوگندنامه عقد آریایی که اصلا اعتبار ندارد را میخوانند و دست آخر هم به سبک فرنگیها جشن میگیرند؛ معجون است دیگر! اینها، خودشان سردرگم نمیشوند در بلبشویی که برای خودشان میسازند؟»
یک روز ولنتاین و هالووین، یک روز عقد آریایی
انتهای بوستان محله، محل گعده سالخوردگان بازنشسته است. محمد یکی از آنهاست که با شنیدن موضوع گزارش، برای صحبتکردن داوطلب میشود: «یک روز ولنتاین مُد میشود، یک روز هالووین، روزهای بعد هم نوبت مناسبتهای دیگر از سایر فرهنگهاست. طوری شده که فرهنگ و هویت خودمان را فراموش کردهایم. ما ایرانی هستیم و مسلمان که با توجه به تمدن و دینمان، بهانه برای شادی و تفکر کم نداریم. ولی خب چه میشود کرد که پای «فرهنگ» خیلی وقت است لَنگ میزند و مرغ همسایه هم همیشه غاز است! به نظرم هر کس به اندازه خودش میتواند سهمی در ثبات فرهنگی ایجاد کند. برای مثال، خدمتتان عرض کنم یک بار برای عقد یکی از بستگان راهی دفتر ازدواج شدیم. عاقد خیلی خوشذوق بود. بعد از اینکه عقد شرعی را جاری کرد و به ثبت رساند، معنای فارسی خطبه را به هنرمندی تمام با چند شعر از حافظ و مولانا ترکیب کرد تا دل جوانهای امروزی را هم به دست آورد.»
کاظم، معلم بازنشسته است که در تأیید صحبتهای کهنهرفیقش میگوید: «چرا راه دوری میروید؟ مقام معظم رهبری همین چند روز پیش فرمودند که در زمینه فرهنگ عقب ماندهایم و باید بیشتر تلاش کنیم. گوشه بسیار کوچکی از این فرهنگ نیز این تحریفها، تهاجمها و تعریفهای اشتباه مانند عقد آریایی است که هم دروغ است و هم هزینههای ازدواج جوانان را بالا میبرد.»
ابراهیم، آخرین نفری است که در این باره اظهار نظر میکند: «باید قبول کنیم که ما ایرانیها ید طولایی در چشم و همچشمی داریم. برایمان تفاوتی هم ندارد که موضوع این چشم و همچشمیها چیست.»