یادی از یک فرمانده شهید/حسن باقری
[ad_1]
غلامحسین پس از پیروزی انقلاب اسلامی تصمیم گرفت به ایلام بازگردد. در دستنوشتههایش آمده است: «اسفند ۱۳۵۷ با اتوبوس از تهران با رضا حرکت کردیم برای ایلام هشت و نیم صبح رسیدیم. رفتیم گروهان حدوداً اکثر افسران و درجهداران آمده بودند، ولی سربازان کمی خبری نیست و فقط باید ماند و به کارها سر و صورتی داد.»
به گزارش ایسنا، حسن باقری (غلامحسین افشردی) روز ۲۵ اسفندماه ۱۳۳۴، همزمان با سوم شعبان، سالروز میلاد امام حسین (ع) در تهران به دنیا آمد. غلامحسین از فرماندهان اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در جنگ تحمیلی بود. او نهم بهمن ماه ۱۳۶۱ در حین شناسایی و آمادهسازی زمینههای اجرای عملیات «والفجر مقدماتی» در خطوط مقدم چنانه (منطقه فکه) به همراه چند تن از همرزمانش (مجید بقایی، مجتبی مؤمنیان، توکل قلاوند و تقی رضوانی) به شهادت رسید.
حسن باقری سفند ۱۳۵۶ برای طی دوره آموزشی خدمت سربازی به پادگان جلدیان در شهرستان نقده(آذربایجان غربی) رفت. سپس به ایلام منتقل شد. ابتدا در تپه خرگوشان مشغول نگهبانی بود. بعد از آن راننده فرمانده گروهان یک شد. شبهای جمعه در مراسم دعای کمیل که در منزل آقای محمد علیمحمدی در شهر ایلام برگزار میشد، شرکت میکرد. سربازی او مصادف بود با آغاز انقلاب اسلامی بود و کراهت داشت در سربازی بماند.
از طرفی، میخواست بماند و با سربازها صحبت کند تا مقابل مردم نایستند و تیراندازی و برخورد نکنند. او مسایلی را که در پادگان اتفاق میافتاد و اخبار لازم را برای آیتالله حیدری امام جمعه ایلام پس از انقلاب بازگو میکرد تا اینکه فرماندهاش فهمید و او را از سربازان دیگر جدا کرد. هشت ماه از سربازیاش گذشت که انقلاب اوج گرفت و او به فرمان امام خمینی(ره) از پادگان فرار کرد.
بیشتر بخوانید:
*گزارش نابغه اطلاعات جنگ از شکست کماندوهای آمریکایی
*ویژگیهای شهید باقری به روایت سردار رشید
عبدالوهاب فرهادنیا از اهالی ایلام و دوستان دوره سربازی او میگوید: «ایشان که گوش به فرمان امام(ره) بود دستور امام(ره) را اجرا کرد و مهرماه ۱۳۵۷ از سربازی فرار کرد. من با اسم شخص دیگری برای او بلیط اتوبوس گرفتم و به تهران برگشت. غلامحسین، وقتی به تهران رسید به من گفت که دو سرباز در قلعه اسماعیل خان مسؤول گیرنده فرستنده رادیویی و تلویزیونی هستند که دو روزه غذا نخوردند برو و برای آنها غذا ببر وقتی من برای آنها غذا بردم، میگفتند که افشردی هر شب برای ما غذا میآورده و از فرار او ناراحت بودند.
غلامحسین پس از پیروزی انقلاب اسلامی تصمیم گرفت به ایلام بازگردد. در دستنوشتههایش آمده است: «اسفند ۱۳۵۷ با اتوبوس مسافربری تی. بی. تی از تهران با رضا حرکت کردیم برای ایلام هشت و نیم صبح رسیدیم. رفتیم گروهان حدوداً اکثر افسران و درجهداران آمده بودند، ولی سربازان کمی خبری نیست و فقط باید ماند و به کارها سر و صورتی داد.» عبدالوهاب فرهادنیا میگوید: «او آنقدر با تدبیر بود و در سازماندهی قرارگاه نقش مؤثری داشت تا آنجا که فرمانده قرارگاه ایشان را خیلی دوست داشت.»
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در کنار پدر و برادرش در جریان تصرف پادگان عشرتآباد( حضرت ولیعصرعج)، پادگان نیروی هوایی، پادگان حر و کلانتری ۱۴ تهران حضور داشت. او به انقلاب اسلامی جهانی فکر میکرد. تلقیاش از انقلاب محدود به جغرافیای خودمان نبود. میگفت: «خدا کند انقلاب ما مثل انقلاب الجزایر نشود چون همان فسادی که قبل از انقلاب آنها بوده هنوز هم هست و فقط یک اسم از آن بجا مانده است. ما برای اسلام انقلاب کردیم باید اسلام را کامل پیاده کنیم.» غلامحسین افشردی در برابر عواملی که در تحریف انقلاب، تضعیف امام خمینی(ره) گام برمیداشتند، میایستاد. »
انتهای پیام