خبر جدیدفرهنگ و هنر

کفه نابرابر ترازو بین موسیقی پاپ و ایرانی

[ad_1]
خبرگزاری پورسینا

دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ماهانه آماری را از قطعات موسیقی که موفق به کسب مجوز انتشار شده‌اند منتشر می‌کند که البته در مقاطعی این فهرست با تاخیر منتشر شده یا اصلا منتشر نشده است. اما چند روز پیش اعلام آماری جدید از مجوزها و ژانرهای اختصاص یافته به آنها، پرسش برانگیز به نظر می رسید؛ چراکه در بین قطعات مجوز گرفته شده تنها ۱۱ اثر در ژانر موسیقی ایرانی و شش اثر در ژانر موسیقی نواحی بودند و این رقم در برابر ۲۰۰ قطعه موسیقی پاپ قرار می گرفت که در بهمن ماه خواستار انتشار بودند!

به گزارش ایسنا، اگر هر بار به آمار دفتر موسیقی از آثاری که موفق به کسب مجوز شده‌اند، نگاهی داشته باشید، نکات جالبی را می‌بینید که تاحدودی نشاندهنده وضعیت موسیقی در کشورمان است؛ مثلا دو سال پیش همین آمارها بیانگر این بودند که در بخش موسیقی پاپ، کمتر کسی به انتشار آلبوم علاقه دارد و خوانندگان ترجیح می‌دهند بیشتر انتشار تک آهنگ را در پیش بگیرند. این نکته در همین آماری که دفتر موسیقی اخیرا درخصوص مجوزهای بهمن ماه ۱۴۰۱ هم منتشر کرده است، صدق می کند و تنها چهار آلبوم موسیقی پاپ و شش آلبوم موسیقی ایرانی مجوز انتشار دریافت کرده‌اند.

در این زمینه بیشتر بخوانید:

۲۰۰ قطعه موسیقی پاپ بهمن ماه مجوز گرفتند

حال اگر بخواهیم نگاهی کلی به این مسئله داشته باشیم، می‌توان اینگونه گفت که علت تمایل کمتر فعالان موسیقی پاپ به انتشار آلبوم و در مقابل تمایل بیشتر آنها به انتشار تک آهنگ، شاید دلیل اصلی چیدمان مجوزها باشد؛ در حقیقت به تبع درخواست کمتر، مجوز کمتری هم صادر می شود.

اما پاسخ به این سوال که چرا خوانندگان ایرانی تمایل کمتری به انتشار آلبوم دارند را بتوان در صحبت های تهیه کنندگان موسیقی جستجو کرد. چنانچه محسن رجب‌پور پیشتر به ایسنا گفته، «ممکن است خواننده موسیقی پاپ با انتشار آلبوم آنقدری که باید در ذهن مخاطب نماند؛ چراکه او سالی یک بار آلبومی را منتشر کرده و شاید تا مدتی طولانی کار دیگری از او به انتشار نرسد. ولی زمانی که هنرمند تک‌آهنگ بیشتری را طی سال منتشر کند مدت زمانی بیشتری جزو هنرمندان مطرح زمان خود خواهد بود.»

البته تمایل به انتشار تک آهنگ (single)، تنها مختص ایران نیست و در جهان هم شاید برخی از خوانندگان تا چند سال تمایل چندانی به انتشار آلبوم نشان ندهند و تنها تک تِرک‌هایی را برای اینکه همچنان روی بورس باشند و از ذهن مخاطبان حذف نشوند، منتشر کنند. البته باید این نکته را هم در نظر گرفت که انتشار همین تک‌آهنگ‌ها در کشورهایی که کپی رایت، سفت و سخت رعایت می‌شود، برای این هنرمندان پولساز است و اینگونه می‌توانند حتی با چند سال دور ماندن از فضای انتشار آلبوم، همچنان کسب درآمد بالایی داشته باشند و این درآمدزایی گاه حتی سال ها بعد از مرگشان هم ادامه خواهد داشت.

اما مسئله در ایران کمی پیچیده‌تر است؛ زیرا همانگونه که اشاره شد، اغلب، خوانندگانِ پاپ هستند که به انتشار تک آهنگ تمایل دارند. آنها اگر قرار باشد صرفا خود را به انتشار آلبوم محدود کنند، با توجه به کیفیت آثاری که عمدتا یک بار مصرف هم هستند، با ریزش مخاطب رو به رو خواهند شد و در بازه زمانی طولانی مدتی که صرف تولید یک آلبوم می کنند، به نوعی از صحنه رقابت با خوانندگان جدیدی که با همان سبک و سیاق مدام در حال تولید تک آهنگ هستند، جا می مانند.

ضمن اینکه اغلب طرفداران موسیقی پاپ کم حوصله‌ هستند و به محض اینکه ببینند از خواننده مورد علاقه شان مدتی خبری نیست، سراغ نمونه کارهای مشابه که اتفاقا در بازار کم هم نیستند می روند و از طرفی شاید خیلی علاقه‌ای به جست‌وجوی یافتن آهنگ مورد علاقه خود در بین یک آلبوم را هم نداشته باشند.

در کنار موارد بالا، باید به سختی کار تولید آلبوم در ایران هم اشاره کرد. چنانچه اگر کسی بخواهد آلبومی را با هشت یا هفت قطعه منتشر کند، باید هزینه زیادی را صرف کند در حالی که به خاطر رعایت نشدن قانون کپی رایت هزینه او بازگشت چندانی نخواهد داشت. بنابراین زمانی که هزینه بازنمی‌گردد، تولید آلبوم برای هنرمند مقرون به صرفه نیست. این وضعیت خصوصا در حوزه موسیقی کلاسیک، ایرانی و البته نواحی حادتر است.

در حوزه موسیقی جدی یا کلاسیک خیلی کم پیش می‌آید که یک آلبوم منتشر شود؛ چراکه در این بخش به طور کلی هزینه‌ای بازگشت نخواهد داشت. این در حالی است که تولیدکنندگان موسیقی پاپ اگر هم آلبومی را منتشر کنند که سود چندانی عایدشان نکند، با برگزاری کنسرت بالاخره سودشان را خواهند کرد؛ درواقع خود آنها حاضرند که آلبوم را بدون سود منتشر کرده، طرفدارانشان را جلب کنند و در نهایت با برگزاری کنسرت سود لازم را به دست آورند.

در چنین شرایطی سرمایه‌گذاران و شرکت‌های خصوصی نیز نسبت به سرمایه‌گذاری روی موسیقی ایرانی و کلاسیک بی‌میل هستند و اگر هم هنرمندان با سرمایه شخصی خود کاری را به زحمت انجام دهند و با قیمت خیلی نازل هم به انتشار برسانند، درآمد خاصی از انتشار آلبوم نخواهند داشت و صرفاً این اقدام را به انگیزه کاری فرهنگی، انجام می‌دهند تا رزومه‌ای هم در این زمینه داشته باشند.

البته نکته‌ای که باید در این میان یادآور شد، اینکه تولید آثار جدید در حوزه موسیقی جدی، اغلب نسبت به آثار هنرمندانی چون لطفی و مشکاتیان که اتفاقا خیلی هم به لحاظ زمانی دور نیستند، به اندازه کافی از مانایی و خلاقیت برخودار نیستند؛ در نتیجه شاید مخاطبان این نوع موسیقی ترجیح بدهند که همان قدیمی‌ها را گوش دهند و یا نهایتا به تکرار همین آثار در اجراهای زنده بنشینند.

در بخش موسیقی نواحی هم آماری که به تازگی منتشر شده است، چندان هم دور از انتظار نیست؛ چراکه به اعتقاد دغدغه مندان این حوزه، حمایت از این نوع موسیقی، سال هاست به «امری سانتی مانتال» بدل شده و در عمل به ندرت شاهد حمایت جدی از موسیقی اقوام به عنوان بخشی از میراث ملی کشورمان بوده ایم.

بر این اساس، در کنار تمام دغدغه هایی که برای کاهش محسوس تعداد قطعات موسیقی نواحی، سنتی و کلاسیک در مقایسه با موسیقی پاپ عنوان شد، باید به نقش دولت ها در توجه بیشتر به موسیقی جدی هم توجه کرد. در این مسیر حمایت هایی از جنس برگزاری کنسرت های آنلاین و رایگان که در دوران کرونا بعضا شاهدش بودیم، می تواند راهگشا باشد. ضمن اینکه با تقسیم کردن این حمایت ها در تمام طول سال و محدود نکردن آن به ایام خاصی مانند جشنواره ها، می توان هنرمندان بیشتری را در حوزه موسیقی سنتی و نواحی و کلاسیک به تولید اثر ترغیب و البته دلگرم کرد.

انتهای پیام

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا