میراث جهانی شده «تعزیه» در چه وضعی است ؟
[ad_1]
شاید وقتی نام تعزیه به گوشتان بخورد، واقعه کربلا و امام حسین (ع) در ذهنتان تداعی شود، در حالیکه این نوع تعزیهخوانی فقط بخشی از این نمایش آیینی است. به جز آنچه که در تعزیه غریب مانده است و بسیاری از مرم از آن مطلع نیستند، خود این نمایش ایرانی هم که بیش از ۱۳ سال است در یونسکو ثبت جهانی شده است، مهجور مانده و وضعیت چندان خوبی ندارد.
به گزارش ایسنا، «تعزیه» به عنوان هنر نمایش آیینی در سال ۲۰۱۰ در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسید. شاید آن را به عنوان نمایش مذهبی بشناسند، اما داستانهای تاریخی و افسانهای و قصههای عامیانه هم در آن بازگو میشود. «تعزیه» زمانی در ایران جایگاه ویژهای داشته، اما دوران طلایی آن، سالهاست که گذشته و با وجود اینکه یکی از میراثهای جهانی ایران است، اما کمتر سالن نمایشی پیدا میشود که در طول سال این هنر نمایشی را روی صحنه داشته باشد و باید در جشنوارههای خاص آیینی و یا در روزهای خاص سال مانند روزهای محرم شاهد اجرای تعزیه در خیابانها و سالنهای نمایشی باشیم.
وضعیت امروز «تعزیه» در ایران بهانهای شد تا ایسنا با عظیم موسوی، که خود را تهیهکننده پرونده جهانی «تعزیه» و نویسنده و کارگردان تئاتر معرفی میکند، گفتوگویی داشته باشد. در ابتدا از او درباره اینکه تعزیه در ایران چگونه شکل گرفته است، پرسیدیم؟
«تعزیه» از زمان زندیه شکل گرفته و در زمان قاجار به اوج خود میرسد، در آن زمان تعزیه به اندازهای اوج گرفت که حدود ۹۰ تکیه، یعنی تماشاخانه برای اجرا و تماشای آن دایر شده بود. در حالیکه در حال حاضر پس از گذشت سالها هنوز در تهران ۹۰ تماشاخانه نداریم.
اما زمانی رسید که تعزیه هم رو به افول گذاشت؛ در دوره رضاشاه مانع اجرای تعزیه میشدند به طوریکه تعزیهخوانان به کوچه پسکوچهها میرفتند و مخفیانه تعزیهخوانی میکردند. با این حال بعد از جشن هنر شیراز دوباره توجهها به تعزیه جلب شد. امروز هم که به عنوان میراث جهانی ایران شناخته میشود، هرچند متاسفانه تعزیه امروز هم مهجور مانده است، مانند خیمهشببازی، پردهخوانی، نقالی و یا نمایش روحوضی.
از دیروز تا امروز وضعیت این نمایش را چگونه ارزیابی میکنید؟
مقوله فرهنگ و به خصوص هنر اساسا دغدغه مسؤولان نیست و به هر چیزی از بُعد سیاسی نگاه میکنند. بنابراین متولیان حوزه فرهنگ و هنر هم در این زمینه سر رشته ندارند و هیچ تلاشی برای نشان دادن هنر این مرز و بوم انجام نمیدهند.
امروز تعزیه فضای سنتی خودش را ندارد. درهم برهمی اجرا میشود که به آن تعزیه میگویند و شیوه این نمایش تغییر پیدا کرده است. در حال حاضر تعزیه اثری است رو به انقراض و شاید در همه ایران اجرا شود، اما آنقدر بد اجرا میشود که دور از ماهیت اصلی تعزیه است.
مهمتر از هر چیز آن است که تعزیه یک نمایش ایرانی است و بسیاری از مراسمها و آیینهای ایرانی در آن استفاده میشود، این ویژگیها تعزیه را قشنگ و ثابت میکند که تعزیه یک نمایش ایرانی بوده که امروز کمی آن را تغییر شکل دادهاند.
تعزیه در ایران چقدر درآمیخته با خرافات و تخیل بوده است؟
از آنجایی که تعزیه یک هنر اعتقادی است و برای اینکه این اعتقادات قلبی به زبان ساده نشان داده شود، داستانهای فرعی را وارد تعزیه کردهاند که باورپذیر باشد. در این راستا داستانهایی که اصلا صحت نداشته هم وارد تعزیه شده است.
برای مثال قبل از ورود دین اسلام به ایران ما سوگ سیاوش را داشتیم، در تعزیهخوانی نیز این سوگ را به نوعی به سوگ امام حسین (ع) تبدیل کردهاند و داستانهایی که در سوگ سیاوش است در تعزیهخوانی امام حسین (ع) تجلی پیدا میکند و یا حتی مشابهتهایی از لحاظ وقایعنگاری دارند. عنصر اصلی داستان صحرای کربلا کمبود آب و بی. آبی است، در حالیکه در تعزیهخوانی صحرای کربلا، پشت سر حضرت علیاکبر وقتی میخواهد به رزم برود، آب میریزند. این یک رسم ایرانی است یا برای تعزیه حضرت قاسم، عروسی با رسم و رسوم ایرانی برپا میکنند، کلهقند میسابند و اسپند دود میکنند. این عناصری است که وارد داستان شده است، اما همین عناصر نشان میدهد که تعزیه یک نمایش ایرانی است.
داستانهای تعزیه از روی اشعار مقتل گرفته میشده و در این مقتلها اغراق در داستانگویی زیاد بوده است، مثلا در یکی از اشعار تعزیه میگویند حضرت عباس (ع) در یک روز ۱۰ هزار نفر را کشت، در حالیکه اصلا چنین چیزی نمیتواند امکان داشته باشد.
از یک منظر این اتفاق هنری است، چون تعزیه یک مستند واقعی نیست، بلکه یک برداشت تاریخی از یک ماجراست. اگر بخش خرافه تعزیه را در نظر نگیریم، در عین حال آن را به عنوان یک مستند تاریخی نگاه نکنیم، بلکه از منظر تکنیک به آن بنگریم آنگاه شاهد خواهیم بود که تعزیه از نظر شیوه اجرایی یک نمایش پیشرو است. بهرام بیضایی نیز در چندین نمایشنامه خود از فضای کلی تعزیه بهره گرفته است، یعنی از شیوه و تکنیک تعزیه. در تعزیه نه دکور و نه فضای رئالیسم داریم، بلکه در تعزیه فقط نشانهها و نمادها دیده میشود.
آیا مداخلات ذهنی و سلیقهای و نفوذ باورهای غیرواقعی و خرافات، تاثیری در ثبت جهانی «تعزیه» داشته؟ در واقع چالشهای ثبت جهانی تعزیه چه بوده است؟
در یونسکو از این زاویه به تعزیه نگاه شده که چقدر این نمایش ایرانی است، حال اینکه داستانها و تخیلهایی به تعزیه اضافه شده باشد و آنچه در ثبت جهانی آن اهمیت داشت این بود که ثابت کنیم این نمایش ایرانی است.
بار اولی که پرونده تعزیه به یونسکو فرستاده شد، ترکیه و عراق هم مدعی ثبت آن بودند. فیلمی به کارگردانی ناصر تقوایی تهیه و به یونسکو فرستاده شد، اما یونسکو را برای ثبت قانع نکرد، حتی ایران در آستانه حذف قرار گرفت. حدود سه ماه فرصت داشتیم که دوباره مستنداتی برای این اثر حاضر کنیم، این بار تکنیکهای تعزیه و ایرانی بودنش را به درستی به یونسکو نشان دادیم و تعزیه فقط با نام ایران ثبت شد، ترکیه و عراق هم حذف شدند.
قدمت تعزیه عنصر دیگری بود که به یونسکو نشان دادیم، تعزیه هنر نمایشی بود که قبل از ورود تئاتر، در ایران اجرا میشد. همچنین تعزیه هنر نمایشی بود که در تمام ایران گستره جغرافیایی داشت و برای پرونده آن با تمام روستاهای ایران ارتباط برقرار کردیم و در پرونده اسامی تمام تعزیهخوانها با آدرس و شماره تلفن درج شد، با این اقدام به یونسکو ثابت کردیم که این هنر در تمام ایران گستره جغرافیایی دارد.
درباره ثبت جهانی تعزیه مشکلات دیگری وجود داشت؛ تعزیه در هر شهر با زبان، فرهنگ لباس و موسیقی آن شهر عجین میشود. کارهای تحقیقاتی آن بسیار سخت بود. تماشاخانههایی که وجود داشت را باید شناسایی میکردیم و در پرونده نام، نشانی و عکس آنها را درج میکردیم.
در ضمن یونسکو به هنرهایی که مخصوص فرقههای دینی است، توجهی نمیکند و این نوع آثار را رد میکند و آنچه موجب ثبت تعزیه شد این بود که یک نمایش ایرانی است.
به طور کلی آنچه مطرح است این است که مرکز تحقیقاتی و پژوهشی در حوزه تعزیه نداریم و اشعاری که در تعزیهها خوانده میشود سلیقهای هستند. اختلاف نظرهایی هم درباره این موضوع وجود دارد و عدهای از صاحبنظران معتقدند که نباید تعزیهخوانها از روی سلیقه و تخیل چیزی به اشعار تعزیه اضافه کنند.
این در حالی است عدهای هم معتقدند تعزیه مدرن نیست و باید مدرن شود و در عین حال عدهای بر این عقیده هستند که تعزیه گنجایش مدرن شدن را ندارد. نکته قابل توجه در تعزیه این است که شیوه تعزیه به قدری پیشرفته است که تئاترهای مدرن میتوانند از آن الهام بگیرند و به این شیوه اجرا شوند. به نظر من حسن تعزیه به همین است که سنتی است و اعتقاد ما این است که باید جایی مانند موزه باشد که این فضای سنتی را به همان شکل نشان دهد، مگر یک بشقاب سنتی از دوره ساسانیان را میتوان مدرن کرد و اگر چنین اتفاقی بیفتد نام سنتی در آن بیمعنا میشود.
در پرونده یونسکو هم این وعده را دادیم که مکانی برای تعزیه ایجاد کنیم تا توریستی که از خارج از کشور میآید بتواند بهراحتی تعزیه که میراث جهانی ایران است را ببیند. همانند «کابوکی» ژاپن و «کاتاکالی» هند که برای هنرهای سنتی خود بها میدهند و همواره در معرض دید قرار دارند تا فرهنگ و تمدن این کشورها را به گردشگران نمایش دهند. در ایران هم نیازمند چنین فضایی هستیم. همانطور که از بناهای تاریخی نگهداری میکنند باید از این میراث ناملموس هم محافظت کنند.
چرا تعهداتی که به یونسکو داده شده، اجرا نشده است؟ آیا بعد از ثبت جهانی این تعهدات از سوی یونسکو پیگیری نمیشود و این بیمسؤولیت در اجرای تعهدات و وضعیت امروز تعزیه در ثبت جهانی آن خللی ایجاد نمیکند؟
سوال من هم به عنوان مسؤول ثبت پرونده همین است که چرا یونسکو که آنقدر در ثبت سخت میگیرد، پس از آن وضعیت این آثار را پیگیری نمیکند؟
ما تعهد دادیم که هنرستانهایی برای این رشته دایر کنیم یا در دانشگاهها فارغالتحصیلانی از این رشته داشته باشیم، اما نه فضایی برای این نمایش داریم و نه رشته دانشگاهی.
بعضی از آثار تحت پوشش میراثفرهنگی است، آثاری مانند تعزیه هم باید تحت پوشش میراثفرهنگی و هم وزارت فرهنگ و ارشاد قرار گیرد.
اما درباره سوال بعدی، اگر یونسکو بودجهای برای چنین آثاری میداد، پیگیری این اعتبار هم انجام میگرفت و شاید اقداماتی برای تعزیه انجام میشد، اما از لحظهای که تعزیه ثبت جهانی شده است انگار هیچ اتفاقی برای آن تا امروز رخ نداده است.
وقتی نام تعزیه را میآوریم، گمان میرود فقط درباره امام حسین (ع) است، مجلسهای دیگری هم در تعزیه وجود دارد؟ اصلیترین آنها کدام است و در حال حاضر در کجا اجرا میشود؟
شاید حدود ۱۴ مجلس تعزیه به فضای عاشورا مربوط میشود و حدود ۳۰۰ مجلس داریم که اصلا به این ماجرا مربوط نیست، مثلا تعزیه عیسیابن مریم، تعزیه ناصرالدین شاه و یا پسر فروشی زائر امام رضا (ع)، این تعزیهها «غریب» نام گرفتند. حتی مردم اطلاع ندارند تعزیههایی با محتوای طنز داریم. همچنین محمدعلی افراشته در تعزیهنامهای که نوشته، فضاهای سیاسی هم آورده است.
تعزیههای غریب شاید امروز مهجور مانده باشند، اما زمانی جایگاه خوبی داشتند و به همین دلیل است که میگویند تعزیه در زمان ناصرالدین شاه توانایی این را داشت که به یک نمایش مستقل ایرانی تبدیل شود که اگر در دوران رضاشاه جلوی آن را نمیگرفتند شاید امروز شاهد آن میبودیم.
تعزیههای غریب در حال حاضر در ایران اجرا نمیشوند اما تلاشی شده است که در «جشنواره آیینی سنتی» اقدامی برای این نوع تعزیه انجام شود. به عنوان مثال در این جشنواره گفته میشود امتیاز ویژهای برای تعزیههای غریب داریم. بر همین اساس شرکتکنندگان تلاش میکنند تعزیههایی که تاکنون اجرا نشده است را نمایش دهند.
در حال حاضر اجرای تعزیه چقدر در ایران گستره جغرافیایی دارد؟ آیا امروز هم در همه ایران این نمایش اجرا میشود؟
به جرأت میتوان گفت تعزیه در سراسر ایران اجرا میشود به غیر از شهرهایی که سُنینشین هستند. تمام روستاهای ایران تعزیههای بومی دارند، اما پررنگترین شهرها در اجرای تعزیه خوانسار، قزوین، اراک، اصفهان، تهران، سبزهوار و کرمان هستند.
انتهای پیام