خبر جدید

فیلم «دوار» روی میز نقد پاتوق فیلم مشهد رفت

[ad_1]
خبرگزاری پورسینا

ایسنا/خراسان رضوی فیلم دوار به کارگردانی میثم حسن‌زاده در پاتوق فیلم مشهد مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

شامگاه۲۰ اسفند ماه، نخستین اکران فیلم سینمایی دوار با حضور میثم حسن‌زاده، کارگردان، میلاد خزاعی، مهسا اکبرپور، راحیل کافی و رضا سنایی بازیگران و برخی از عوامل فیلم در پاتوق فیلم مشهد برگزار شده و پس از آن به نقد و بررسی فیلم پرداخته شد.

داستان فیلم سینمایی دوار در خصوص میلاد، موزیسینی است که فراموشی دارد. او برای اینکه بیماری فراموشی برایش مشکل‌ساز نشود تمام برنامه‌های زندگی‌اش را به وسیله یادآوری‌های آلارم گوشی‌ خود تنظیم کرده است. قصه از جایی در خاطر میلاد شکل می‌گیرد که مهسا، نامزدش رفته و او به دنبال کشف ماجرا است. در این بین میلاد مدام خود و سرنوشتش را با مِری کوری خواننده معروف گروه کویین مقایسه می‌کند.

محمد مداح حسینی، منتقد سینما در این نشست پس از اکران فیلم اظهار کرد: هر کسی که دست‌اندرکار یک فریم در تولید یک فیلم در سینمای ایران باشد می‌داند که این کار چقدر سخت و طاقت‌فرساست و چقدر با اتفاقات غیر قابل پیش‌بینی مواجه می‌شود.

وی با بیان اینکه حرف زدن در مورد فیلمی که ایده اصلی آن عدم قطعیت، ناماندگاری و شکل نگرفتن یا عدم انباشت خاطره و لحظه است کار را سخت می‌کند، افزود: این فیلم ما را با ناتمام و غیرقابل قضاوت بودن مواجه می‌کند که همین کار موجب سختی می‌شود. اولین فریم فیلم این جمله بیان می‌شود “تکرار یک داستان واقعی” که همان ابتدا برای مخاطب آشنازدایی انجام می‌دهد. این تکرار من را با چند مورد مواجه می‌کند.

این منتقد سینما بیان کرد: ماروین کارلسون بیان می‌کند که تئاتر و سینما هنری است که همیشه در حال شبح‌زایی است، یعنی ما مدام در بین متن‌ها، خاطرات و حافظه‌ای که پیش از ما وجود داشته و در ما شکل گرفته  زندگی می‌کنیم و واقعیت تجربه روزمره ما چیزی نیست جز تفسیر این خاطرات و واقعیت‌ها. ما مدام در حال تکرار هستیم و تکرارها نتیجه بازی و تفسیر ما با خاطرات است.

مداح حسینی ادامه داد: فیلم در لحظه اول ما را با خانه‌ای مواجه می‌کند که در حال ترک شدن است. وقتی پیش می‌رویم با این موضوع مواجه می‌شویم که فیلم تلاش می‌کند از شخصیت اصلی فیلم شخصیت‌زدایی کند و برای ما نشانه می‌کارد. از نشانه‌هایی استفاده می‌کند که آن نشانه‌ها را فاقد معنا ‌می‌کند، مانند زنگ آلارم که شخصیت اصلی نمی‌داند کارکرد اصلی آن چیست. ما با راوی ناموثق مواجه می‌شویم و این راوی اطلاعاتی را در فیلم می‌دهد که به مرور معلوم می‌شود غلط است و به جای اینکه ما را آگاه کند، گمراه می‌کند.

وی با اشاره به اینکه در فیلم مفهومی به نام “دیگری” استفاده شده است، تصریح کرد: در واقع دیگری چیزی در بیرون است که همیشه ما را تحت نظارت دارد. ما از طریق این دیگری خودمان را پیدا می‌کنیم و خودمان را می‌فهمیم. در فیلم بارها از طریق آینه، اتوسلفی‌هایی که گرفته می‌شود، افرادی که از خیابان رد می‌شوند و از طریق پنجره‌هایی که از پشت آن‌ها خبر نداریم، تجلی پیدا می‌کند. در واقع شخصیت اصلی ما میلاد دایم در بازی بین خودش و دیگری در جریان است تا در نهایت در بخشی که این تکرار و شبح در یک کاراکتر معروف استهاله پیدا می‌کند. تمام متن‌ها، شبحی هستند از متن‌هایی که قبل از آن بودند و ما دیگر با واقعیت سروکار نداریم.

این منتقد سینما خاطرنشان کرد: دو مورد ذهن من را مشغول کرده است، احتمالا کارگردان برای فیلمنامه خیلی عرق ریخته و تدوین فیلم نیز بسیار کار فرسایشی بوده است. اینکه بخواهیم از چیزی که نامعین است تعین بیرون بیاوریم، کار سختی است. تدوین موفق بوده زیرا ما به تغییر زمان‌ها و مکان‌ها بی‌توجه هستیم. در این نوع کارها بازی گرفتن از بازیگران سخت است زیرا معمولا به دلیل کمبود امکانات، زمان و تجربی بودن ساختار فیلم اتفاقات خوبی رخ نمی‌دهد اما بازیگران در این فیلم موفق بودند. مخصوصا آقای سنایی، خانم اکبرپور و آقای خزاعی که باورپذیری را در بازی آن‌ها می‌بینیم. متاسفم که خانم اکبرپور در این شهر نیستند، برای این شهر متاسف و برای خودشان خوشحال هستم.

مداح حسینی بیان کرد: چند نکته در فیلم من را اذیت می‌کند. دوار فیلمی است که خیلی بد شروع می‌شود، خوب ادامه پیدا می‌کند و خیلی معمولی تمام می‌شود. این خوب است که روی بیماری مانور داده نمی‌شود، به دمانس اشاره نمی‌کند و پدیده را عمومی‌تر می‌کند. ایده فیلم نو نیست اما در واقع فیلم از نیمه که نقطه عطف آن است و خیلی دیر شروع می‌شود، بعد گره‌گشایی می‌کند اما باز هم ما را به بیرون پرت می‌کند که شاید یکی از کمبودهای روایت فیلم باشد. نورپردازی صحنه‌های داخلی نیز خوب نیست.

وی ادامه داد: در این فیلم بازی با مفهوم هنر بسیار مهم است. ماندگاری موسیقی در زندگی و موسیقی به مثابه بخشی از هنر، شاید یکی از جذابیت‌های فیلم است که تعمق ما را در فیلم لذتبخش‌تر می‌کند. ما به مدد هنر است که می‌توانیم باقی بمانیم. مرگ خاطره و حافظه به معنای مرگ ما است. فقط هنر است که می‌تواند اتصال ما را به واقعیت و حقیقت ممکن کند و استهاله شخصیت اصلی فیلم در هنرمندی که در پایان زندگی و بعد از آگاهی از بیماری خود به درک متفاوتی می‌رسد که در موسیقی وی نمایان است. 

میثم حسن‌زاده، کارگردان فیلم سینمایی دوار نیز در ادامه نشست اظهار کرد: در تحلیل تئاتر و فیلم تحلیلگر زوایایی را می‌بیند که شاید خود فیلمساز آن لحظه به این موضوع دقت نکرده است. ایده ماجرا از اینجا شکل گرفت که من یک مقاله خارجی در خصوص بیماری دمانس مطالعه کردم که در آن بیان شده بود که این بیماری به سنین بین ۳۰ تا ۴۰ سال رسیده است. زمانی که با پزشکان صحبت کردم متوجه شدم این موضوع درحال فراگیر شدن است و افراد جوانی هستند که موارد پیش پا افتاده را از یاد می‌برند. این الکن بودن ذهن برای من ایده شد.

وی با بیان اینکه ما در تدوین فیلم با چالش روبه‌رو شدیم، افزود: در تدوین با احسان شیبانی، از تدوینگران قدیمی به جایی رسیدیم که احسان به من گفت از اتاق تدوین بیرون برو، به جای کمک کار را دفع می‌کنی. شاید ۲۰ یا ۳۰ بار تدوین زدیم. این برای من خیلی مهم بود که تنها مخاطب خاص فیلم را درک نکند، بلکه هر کسی درک اولیه‌ای از فیلم داشته باشد. روایت غیر خطی ترسناک و  پر از چالش است. برای من صدا در فیلم بسیار مهم بود، بنابراین از استاد علویان استفاده کردم که جدا از روایت در صداها نیز به اتفاق جدیدی برسم.

کارگردان فیلم سینمایی دوار گفت: روایت برخی فیلم‌ها و آثار در سینما ذهن مخاطب را تنبل می‌کند. در این فیلم اتفاقاتی رخ می‌دهد که غیر خطی است و شاید در بخش‌هایی مخاطب را پس بزند. استفاده از دوربین موبایل نیز چالش سختی بود که عمدی اضافه کردم و دلایل مختلفی هم داشت. در واقع ما در بخش‌هایی صبر مخاطب را به چالش می‌کشیدیم. راوی ماجرا نیز راوی ناموثق است که مخاطب نمی‌تواند بفهمد حرفی که می‌زند درست است یا غلط، بنابراین دچار سوءظن می‌شود.

حسن‌زاده با اشاره به اینکه برای من مهم بود از بازیگران چهره استفاده نکنم، تصریح کرد: دو ماه با بازیگران در پلاتو تمرین کردیم و بازخوردهای بسیار خوبی نیز گرفتیم. من از متدی برای بازی گرفتن بازیگران استفاده کردم که به طبیعی‌تر شدن کمک کرد. متد من این بود اگر بازیگر کمی نزدیک به خط دیالوگی که نوشتم بازی کند کات می‌دهم. من به شدت از بداهه‌های خود بازیگران استفاده کردم که کمک کرد فیلم ریالیستی شود. 

انتهای پیام

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا