خبر جدیدسیاسی

درآمدی بر منشور حکمرانی مردمی (عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی)

[ad_1]
خبرگزاری پورسینا

رییس مرکز پژوهش های مجلس در راستای درآمدی بر منشور حکمرانی مردمی به تشریح عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی این موضوع پرداخت.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، بابک نگاهداری رییس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در قسمت دوم درآمدی بر منشور حکمرانی مردمی در تشریح عرصه اجتماعی عنوان کرد که مشارکت اجتماعی مردم به عنوان زمینه ساز توسعه اجتماعی نقش بی بدلیلی در دستیابی به اهداف توسعه پایدار و پیشرفت اسلامی –ایرانی ایفا می‌کند. یکی از مهم ترین بسترهایی که صبغه اجتماعی به سیاستگذاری و توسعه می‌دهد، مشارکت اجتماعی است. در این راستا توجه به رویکردها و ملاحظات ذیل راهگشا خواهد بود.

۱- مطابق با ظرفیت‌های تعریف شده در قانون اساسی مشارکت مردم در هر چهار سطح تصمیم‌گیری، مطالبه‌گری، نظارت و اجرا باید طراحی و پیاده سازی شود و صرفاً به مشارکت در اجرا آن هم به طور ناقص اکتفا نشود. نهادهای حاکمیتی باید به ایجاد سازوکارهای مشارکت مردمی در سطوح چهارگانه ملزم شوند. برای تقویت تصمیم‌گیری نیازمند ساختارمند شدن بخش مردمی هستیم. در حوزه نظارت مردمی برقراری شفافیت و در عرصه مطالبه‎گری مصونیت کنشگران و در سطح مشارکت اجرایی مردم شایستگی تشکل‌های مردمی در اخذ پروژه‎های اجرایی و جلوگیری از رانت‌های احتمالی ضرورت دارد.

۲- قوانین حوزه مشارکت بخش مردمی و تشکل‌های مردمی نیاز به تقویت دارد. معلق بودن بخش مردمی و عدم حمایت کافی از آن در قوانین برنامه‌ای و عادی و اداره تشکل‌های مردمی در سطح آیین‌نامه‌ای و همچنین اداره آن در ذیل بخش دولتی و خصوصی و جایگاه نداشتن بخش مردمی در اسناد برنامه‌های توسعه نیاز به بازنگری دارد. در شرایط فعلی بخش دولتی و خصوصی بر تشکل‌های مردمی تفوق دارد.

۳- سیاست‌های بخش تعاون به عنوان رویکرد اجتماعی از اقتصاد که مبتنی‌بر شکل‌گیری روابط اجتماعی، رفع نیاز، ارتقای کار و نظایر آن بجای تاکید صرف بر سود مادی است نیاز به بازنگری دارد. عدم تحقق قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ و عدم انجام تعهدات دولت‌ها در قبال بخش تعاون، این عرصه مشارکت مردمی را از اثربخشی لازم انداخته است.

۴- مسیر تشکل‌یابی گروه‌های مردمی بدون قدرت از جمله کارگران نیاز به روان‌سازی دارد. قانونگذاری در بنیاد خود متوجه حمایت از اقشار کم قدرت و مستضعف در برابر قدرتمندان بوده است تا موازنه در جامعه رقم بخورد. به دلیل معضلاتی چون ساز و کار سختگیرانه در مسیر احراز صلاحیت داوطلبان نمایندگی تشکل‌ها، ترکیب اعضای تصمیم‌گیری در این تشکل‌ها، اختیارات محدود آنها و همچنین عدم برخورداری از استقلال فاصله زیادی با تشکل یابی مطلوب دارند. نهادمندسازی جامعه و تدوین قوانین به نفع طبقات مستضعف می‌تواند این معادله را بر هم زند تا صدای مردم از طنین و قدرت بیشتری در مقابل کارفرمایان برخوردار باشد. قانون اساسی نیز در اصل سی و یکم، دولت را مکلف به توجه ویژه به این قشر کرده است.

۵- بخش مردمی نیاز به تقویت ساختاری دارد. بخش مردمی در منطق حکمرانی نسبت به دو بخش دولتی و خصوصی قدرت ایجابی کمتری دارد. چراکه بخش دولتی به پشتوانه سرمایه سیاسی و اقتصادی و بخش خصوصی به پشتوانه سرمایه اقتصادی و هر دوی این بخش‌ها به دلیل برخورداری از جایگاه ساختاری در حکمرانی توان نقش‌آفرینی بالایی در پیشبرد اهداف خویش دارند، اما بخش مردمی به دلیل پراکندگی زیاد سرمایه‌هایش و نداشتن جایگاه ساختاری قوی نسبت به دو بخش دیگر نیازمند حمایت و پشتیبانی است. خروج مطالبات مردمی از بستری کنترل پذیر و ناظر به مسائل واقعی به بستری سیاست زده و غیرقابل کنترل یکی از عواقب ساختار نیافته بودن جامعه ماست.

۶- منطق درونی و ارتباطی بخش‌ مردمی با سایر بخش‌ها باید به طور دقیق و صحیح تعریف شود و از دولتی شدن امور مردمی و مردمی شدن امور دولتی پرهیز شود. حکمرانی در تعاریف مختلف به تنظیم روابط بخش‌های مختلف یک جامعه اطلاق شده است. در قانون اساسی به طور اجمالی مسئولیت‌های هر بخش مشخص شده اما امتداد این منطق در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های به چشم نمی خورد.

۷- برنامه ریزی برای ترمیم و ارتقای اعتماد و سرمایه اجتماعی برای افزایش مشارکت اجتماعی باید در دستور کار قرار گیرد. نظام حکمرانی بدون سرمایه اجتماعی نمی‌تواند مشارکت مردم را جلب کند و جلب مشارکت نیز به نوبه خود سرمایه اجتماعی را افزایش می دهد ایجاد حس تعلق خاطر ایرانیان به هویت ملی و کشور برای پیشگیری از افزایش مهاجرت لازم و ضروری است. توجه به بعد سرمایه اجتماعی در تدوین همه طرح‌ها و لوایح ملی ضروری است.

۸- احیای ظرفیت‌های اجتماعی مساجد و هیئت‌های مذهبی در تقویت اجتماعی موثر است. در سنت اسلامی-ایرانی مساجد و هیات‌های مذهبی، نقش مهمی در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی داشته‌اند که به تدریج کم رنگ شده و در بعضی جاها محدود به انجام مناسک مذهبی شده است. در این راستا حکمرانی محله محور با محوریت مساجد نیاز به احیا دارد.

۹- تعارض منافع که بستر اصلی انواع فساد است در حوزه در حوزه مشارکت مردمی نیز باید شناسایی و مرتفع شود. یکی از موانع اصلی تحقق بخش مردمی واقعی، حضور مدیران بخش خصوصی و دولتی به دلیل منافع مختلف سیاسی اقتصادی در این بخش است.

همچنین رییس مرکز پژوهش های مجلس در قسمت سوم درآمدی بر منشور حکمرانی مردمی در تشریح عرصه اقتصادی عنوان کرد که طی سال‌های اخیر یکی از مفاهیم پرتکرار در عرصه عمومی مردمی کردن اقتصاد بوده است. عبارتی که علی رغم ظاهر سهل آن، ممتنع است و نیاز به دستیابی به ذهنیت مشترک در این خصوص لازم و ضروری است. تجربه دولتی شدن بیش از حد اقتصاد از سال‌های گذشته آثار و تبعات منفی در رشد اقتصادی کشور داشته و اهمیت جهت گیری به سوی اقتصاد مردمی را دو چندان کرده است. در این راستا توجه به اهمیت نکات و ملاحظات ذیل لازم و ضروری به نظر می رسد.

۱- ایجاد فهم مشترک در خصوص مفهوم مردمی سازی اقتصاد ضرورت دارد. تعابیر مختلفی نظیر بخش خصوصی، تعاونی، بخش سوم در قالب خیریه‌های مولد ثروت، حاکمیت پلتفرمی، اردو لیبرالیستی و نظایر آن در خصوص مفهوم اقتصاد مردمی ممکن است در اذهان مطرح شود. بنابراین دستیابی به مفهوم واحد در این زمینه ضروری است. شاید اصل اساسی مورد تاکید در مردمی سازی اقتصاد، ایجاد ساز و کاری باشد که هیچ احدی بنا بر ظرفیت خودش از تولید ارزش افزوده حقیقی باز نماند.

۲- برای مردمی سازی اقتصاد نباید محوریت با سرمایه سالاری باشد. بلکه توانمندسازی مردم برای مشارکت اقتصادی و تمرکز الگوی اقتصادی بر تولید به جای مصرف در برنامه‌ریزی‌ها مدنظر قرار گیرد.

۳- بدون تحول اساسی در ساختارها و فرایندها و قواعد تنظیمی و اصلاح قوانین ساختار اقتصادی دولتی و تقویت بخش خصوصی و عمومی نمی‌توان تغییر قابل توجهی در تحقق اقتصاد مردمی ایجاد کرد. زمین‌بازی مردمی‌سازی اقتصاد در شرایط کنونی بسیار کوچک است. با همان ساختاری که منجر به کاهش نقش مردم در اقتصاد شده است نمی‌توان به دنبال مردمی‌سازی اقتصاد بود.

۴- نباید غافل بود مشارکت اقتصادی مردم امری اجتماعی است و افزایش مشارکت اقتصادی مردم نیازمند امید و اطمینان و بسترهای مناسب اجتماعی و سیاسی است. بنابراین تقویت اعتماد و سرمایه اجتماعی بین مردم و حاکمیت باید در دستور کار باشد.

۵- رویکرد اعمال حاکمیت دستگاه‌های دولتی از طریق اهرم مالکیت که منجر به شکل‌گیری مجموعه‌ها و شرکت‌های خصولتی شده است نیاز به بازنگری اساسی دارد.

۶- ایجاد نظام‌های اطلاعاتی جامع از اشخاص و دارایی‌ها برای مدیریت کارآمد اقتصاد مردمی راهگشا خواهد بود.

۷- فرهنگ‌سازی جهت فعالیت بیشتر مردم در قالب تعاونی‌ها، اصلاح قوانین حوزه تعاون و باز طراحی و اصلاح نهاد ناظر این نوع از مشارکت مردمی برای جلوگیری از فساد و سودجویی‌های غیرقانونی موثر خواهد بود.

۸- اصلاحات ساختاری برای تحقق اقتصاد مردمی یقیناً منافع صاحبان زر و زور را به خطر انداخته که فعالیت‌های مخرب و بازدارنده آنها را به همراه خواهد داشت که نیازمند اتخاذ تدابیر لازم است.

پایان پیام

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا