داستان یک زندگی خاص – ایسنا
[ad_1]
مردم در سومین روز زندگی در زیرزمین و پناهگاههای شخصی، همچنان از ذخیرههای غذاییشان مصرف میکردند و با توجه به قطع برق در اکثر نقاط شهر، مجبور بودند مواد غذایی فاسدشدنی را بین خود و همسایگان که بعضاً بهطور دستهجمعی و در کنار هم اوقات را میگذرانند، به مصرف برسانند.
به گزارش ایسنا، در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از توطئههای دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برای ضربه زدن بر پیکره جمهوری اسلامی و تضعیف ریشههای نهال نوپای انقلاب، تجزیه قومی و سرزمینی کشور با توجه به وجود اقوام مختلف در ایران بود؛ حربهای که تا بدین روز نیز دشمنان انقلاب از به کار بستن آن برای تضعیف امنیت ملی ایران ناامید نیستند.
یکی از این اقوام و مناطقی که از ابتدای انقلاب تا بدین روز همواره مورد تحریک دشمنان قرارگرفته، قوم کرد و منطقه کردستان بوده است. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است در چند شماره، روند حدوداً یکماهه گروگانگیری شهر سنندج توسط معاندین و منافقین در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹ و سپس آزادسازی آن را توسط نیروهای وفادار به انقلاب موردبررسی قرار دهد.
بدون شک بررسی تلاشها و اقدامات انجامشده برای آزادسازی سنندج، یادآور ایثارگریها و مجاهدتهایی است که برای حفظ آبوخاک میهن اسلامیمان انجامشده و سرمشقی برای نسل امروز و نسلهای آینده ایران در حفظ یکپارچگی و وحدت ملت ایران است:
شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۵۹ / بروز نشانههای فرسایشی شدن نبرد
در این زمان، تمام توجه افکار عمومی سراسر کشور بیش از هر چیز در خصوص مسائل کردستان به وضعیت محاصرهشدگان در باشگاه افسران معطوف بود، چراکه در دو جبهه و محورهای فرودگاه و پادگان، کمابیش آمدوشد صورت میگرفت و امنیت و توسعه پدافند در اطراف آنها بهتدریج افزایش مییافت.
دستکم، ارتباطی که تا روز گذشته با باشگاه تداوم داشت، بهطور کامل قطعشده بود؛ بنابراین اگرچه درگیریها نسبت به دو روز گذشته کمتر شده بود و در شهر صدای تک تیراندازیهایی به گوش میرسید، اما در اثر درگیریهای پراکنده، ۵ نفر کشته و ۴ نفر زخمی شدند. هنوز جز استانداری مراکز مهم دیگر در حلقه محاصره و زیر فشار حملات مهاجمان قرار داشت
بااینکه یک بالگرد شنوک، بخشی از نیروهای سپاه اصفهان و سپس تهران را از مقر فرودگاه به پادگان منتقل کرده، هنوز از نظر بروجردی وضعیت بهقدری نگرانکننده بود که با تأکید بسیار نیروی کمکی درخواست کرد.
اگرچه درون باشگاه از دو روز گذشته تا این روز، نظمی مطلوب برقرارشده بود، تک تیراندازیها و پرتاب پراکنده گلولههای نارنجک تفنگی و شلیک آر. پی. جی ۷، سرانجام اولین شهید را از مهاجمان گرفت.
در محور فرودگاه تحرکات ایذایی و جنگوگریز بین مهاجمان و مدافعان انقلاب اسلامی و تبادل آتش شدید از سوی دو طرف، همچنان تداوم داشت. درعینحال، اخبار وقایع مربوط به محور فرودگاه بیانگر این بود که گروههای مهاجم، اعم از کومه له و فداییان خلق، پیکار، سازمان وحدت کمونیستی و حزب دموکرات، بیوقفه در برابر حمله پاسداران اعزامی از اصفهان مقاومت میکنند. یکی از پاسداران اعزامی از قم، درباره تصرف تپه رادیوتلویزیون به دست رزمندگان چنین میگوید:
گردان یکم از سپاه اصفهان به سمت تپه رادیوتلویزیون حرکت کرد jh بعد از یک درگیری شدید توانست تا غروب آنجا را تصرف کند. هشت روز پیاپی از آغاز فعالیت نظامی گروههای مخالف نظام در سختترین اوضاع میگذشت و رفتهرفته، خستگی و گرسنگی بر آنها چیره میشد. آنها بهتدریج این فشارها را به مردم منتقل میکردند.
مردم در سومین روز زندگی در زیرزمین و پناهگاههای شخصی، همچنان از ذخیرههای غذاییشان مصرف میکردند و با توجه به قطع برق در اکثر نقاط شهر، مجبور بودند مواد غذایی فاسدشدنی را بین خود و همسایگان که بعضاً بهطور دستهجمعی و در کنار هم اوقات را میگذرانند، به مصرف برسانند.
لحظهبهلحظه بر آمار افراد خنثی و بیتفاوت و نیز سرخوردگان گروهها افزوده میشد، زیرا رابطه این گروههای مسلح غیرمسئول با مردم بر اساس زور و تحمیل بود. اطلاعیهها و اخطارهای سپاه و ارتش بیشازپیش در افزایش تمایل مردم به رویگردانی از گروهها، تأثیر بسزایی داشت و آنها را به استمرار و پشتوانههای حرکت نظامی جمهوری اسلامی در کردستان و بهطور خاص سنندج، امیدوار کرد.
روز ششم اردیبهشت در حالی به پایان نزدیک شد که در جریان درگیریها، مدافعان انقلاب اسلامی سرگرم دفاع و ترمیم خطوط دفاعی و طرحریزی برای ادامه عملیات بودند. مسئولان عملیاتی باید برای ناامن کردن و تهدید عقبههای مهاجمان در مبادی شهر تدبیری میاندیشیدند.
تا آن زمان باوجود تلفات سنگین جانی در صفوف مدافعان انقلاب اسلامی و علیرغم انبوه تبلیغات گروههای مهاجم، هنوز گلوله توپی حتی از انبار تسلیحات لشکر ۲۸ خارج نشده بود. صیاد شیرازی درباره راهاندازی توپخانه و خمپاره میگوید:
اینها (مدافعان) در فشار بودند و ضدانقلاب هم دائم کار میکرد تا به شهر مسلط شود. هماهنگ کردیم و اجازه شرعی گرفتیم که میشود با خمپاره و توپخانه، هر جا را که سنگر هست، زد. دیدگاهمان را گذاشتیم توی همان دیدگاه محل که پارک زیبایی است. رفتیم و دیدهبانیمان را برقرار کردیم. سنگرهای آنان را که خوب شناختیم، شروع کردیم به ریختن گلوله بر سر آنها.
بنزین ضدانقلاب به اتمام رسید
سیدحسام هاشمی، ثبت تیر و شلیک اولین گلوله را چنین بیان میکند: صیاد، ابتدا مدخل جاده سقز را ثبت تیر کرد. وقتی تمام شد، آورد روی پمپبنزین در همان نزدیکی جاده سقز. هیچکس جرئت نمیکرد تیراندازی بکند و اولین توپ را خودم روی پمپبنزین شلیک کردم. بعدازآن، خدمههای توپ آمدند پای قبضه، یعنی اولین چشمزخمی که گرفتیم این بود. پمپبنزین که آتش گرفت، خیلی از آنها را به وحشت انداخت.
این اقدام شجاعانه با ریسک بسیار بالا، چنان موفق از کار درآمد که در روزهای بعد خبر رسید: بنزین ضدانقلاب به اتمام رسیده است. به اذعان سخنگوی سپاه پاسداران کرمانشاه؛ بهاستثنای قسمتی از مرکز سنندج، کلیه نقاط حساس و مدخل ورودی سنندج از طرف کرمانشاه، مریوان و نقاط و مناطق این دوراهی و دیگر نقاط نیز، تحت تصرف ارتش و سپاه درآمده بود.
مهاجمان اکثراً از داخل بعضی از خانههای مرکز شهر با تفنگ دوربیندار بهطرف برادران، شلیک میکردند. رادیوتلویزیون، پخش برنامههای خود را ادامه میداد و افراد سپاه برای حفظ امنیت کامل ارتش در این مرکز مستقر بودند. این در حالی بود که هر دو طرف درگیر، در تپههای نزدیک رادیوتلویزیون، آرایش گرفته، به تبادل آتش مشغول بودند.
منبع:
نداف، مجید، بیستودو روز نبرد (آزادسازی سنندج)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، دانشگاه امام حسین (ع)، چاپ اول: ۱۳۹۹، صفحات ۲۹۵، ۲۹۶، ۲۹۷، ۲۹۹، ۳۰۰، ۳۰۲، ۳۰۳، ۳۰۴، ۳۰۵، ۳۰۸، ۳۰۹، ۳۱۰، ۳۱۱
انتهای پیام