حکمت چهلوسوم؛ چه کسانی میتوانند محبوب اولیاء الله باشند؟
[ad_1]
ایسنا/قم مدرس نهج البلاغه به تشریح حکمت ۴۳ نهج البلاغه پرداخت.
در حکمت ۴۳ نهجالبلاغه آماده است: فِی ذِکْرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ: [رَحِمَ] یَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَ هَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ، وَ عَاشَ مُجَاهِداً؛ آن حضرت(ع) به هنگام ذکر نام «خبّاب بن الارت» فرمود:«خدا رحمت کند خباب بن الارت را او از روی رغبت اسلام آورد و برای اطاعت خداوند هجرت کرد، به زندگی ساده قناعت نمود، از خدا خشنود و در تمام دوران عمرش مجاهد بود»
حجتالاسلام شکیبایی در گفتوگو با ایسنا به تشریح حکمت ۴۳ نهجالبلاغه امیرالمومنین (ع) پرداخته که شرح آن زیر آمده است:
امیرالمومنین (ع) در این گفتار پرمایه خود تعریف و تمجیدی از یکی از مجاهدان اسلام و مسلمانان راستین به نام «خبّاب بن الارتّ» دارد، اوصافی که میتواند برای همه الگو باشد و از آن پند و اندرز گیرند.
امام (ع) در اینجا پنج وصف مهم برای خبّاب به دنبال طلب رحمت الهی، برای او ذکر میکند: نخست اسلام وی از روی عشق و علاقه و رغبت است نه از روی ترس و نه از روی طمع و نه به سبب تقلید کورکورانه.
آری او اسلام را به خوبی شناخت و به آن عشق ورزید و مسلمان شد و بهترین دلیل برای عشق و علاقه او به اسلام این بود که بارها مشرکان او را شکنجه کردند که دست از اسلام بر دارد، شکنجهها را تحمل کرد و دست از دامان پیامبر نکشید.
وصف دوم اینکه او جزء مهاجران بود و مهاجرتش برای اطاعت خدا صورت گرفت. شاید هجرت بعضی از مکه به مدینه برای ترس از مشرکان یا طمع در آینده اسلام بود؛ ولی این مرد مجاهد تنها به موجب اطاعت خداوند هجرت کرد و میدانیم هجرت مهاجران فصل جدیدی در تاریخ اسلام گشود، زیرا آنها با انصار مدینه دست به دست هم داده لشکر نیرومندی برای اسلام فراهم شد که در سایه آن توانست در مبارزات خود با دشمنان پیروز گردد و حکومت اسلامی به کمک آنها تحقق یابد.
جالب این که در حالات خبّاب نوشتهاند که او در میدان بدر و تمام غزواتی که بعد از آن صورت گرفت از پیغمبر (ص) جدا نشد.
سوم اینکه او مرد قانعی بود و زندگی ساده و زاهدانهای داشت و میدانیم افراد قانع افرادی عزیز و سربلندند و در برابر ثروتمندان از خدا بی خبر هرگز سر تعظیم فرود نمیآورند. در حقیقت او در این کار از پیغمبر گرامی اسلام الگو میگرفت.
در چهارمین جمله خشنودی او را از تقدیرات الهی بیان میکند با این که او دورانهای سخت و طوفانی اسلام را از نزدیک مشاهده کرد و زجر بسیار کشید و تحمل شدید نمود، اما با این حال همیشه از خدا، مقدرات الهی و به پاداش های نیک راضی بود.
قرآن مجید درباره گروهی از مومنان راستین میفرماید: «رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه؛ هم خدا از آنها راضی بود و هم آنها از خدا» و درباره صاحبان نفس مطمئنه می فرماید: «راضِیَهً مَرْضِیَّهً؛ هم آنها از خدا خشنود بودند و هم خدا از آنها خشنود».
در پنجمین و آخرین توصیف می فرماید: او در تمام عمر مجاهد بود؛ در مکه جهادی آمیخته با شکنجه داشت. مشرکان آتش افروختند، او را به پشت بر آتش خواباندند به گونهای که قسمت زیادی از پشت او سوخت؛ ولی هرگز از اسلام باز نگشت.
در دوران مدینه که دوران جهادهای سخت و سنگین اسلامی بود در تمام میدانهای نبرد حضور داشت و میجنگید و در دوران حکومت امیرمومنان (ع) گفتهاند در جنگ صفین و نهروان حضور داشت، هرچند بعضی از مورخان معتقدند او در اواخر عمرش بیمار بود و نتوانست در صفین شرکت کند و پیش از جنگ نهروان از دنیا چشم پوشید.
صفات بالا نشان میدهد چه کسانی میتوانند محبوب اولیاء الله باشند و چه صفاتی انسان را به خدا و معصومان (ع) نزدیک میکند.
انتهای پیام