خبر جدیدفرهنگ و هنر

«اگر پیشگو به من خبر دهد»

[ad_1]
خبرگزاری پورسینا

مجموعه شعر دوزبانه‌ عربی به فارسی «اگر پیشگو به من خبر دهد» سروده‌ لمیعه عباس عماره، شاعر عراقی با ترجمه‌ فاطمه شاه‌حسینی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این مجموعه در ۱۳۶ صفحه و با قیمت ۹۲ هزار تومان در  انتشارات دوات معاصر  منتشر شده است. 

در مقدمه‌ مترجم از این کتاب‌  می‌خوانیم: «لمیعه عباس عماره، بانوی شاعر عراقی، در سال ۱۹۲۹ میلادی در خانواده‌ای فرهیخته و اصیل در بغداد متولد شد. لمیعه نماد شعر  عامه‌پسند به شمار می‌رفت. او در لهجه‌ عراقی چیزی یافت که او را به عامه‌ مردم نزدیک می‌کرد؛ به طوری که سروده‌هایش را دلکش و نغز می‌شمردند و برخی از خوانندگان عراقی سروده‌هایی نظیر قصیده «لو انبانی العراف» را در قالب موسیقایی خواندند.

او در زمان صدام حسین از عراق به امریکا مهاجرت کرد و پس از سفرهای بسیار به شهرهای عربی و غربی، در شهر سانیگو کالیفرنیا ساکن شد و فعالیت‌های بشردوستانه‌اش را در جمع صائبی‌های ساکن امریکا آغاز کرد. لمیعه به دلیل فروتنی بیش از حد و نداشتن گرایش سیاسی به حزب کمونیست، شاعر شناخته‌شده‌ای نشد. او شاعری پیرو دموکراسی بود و معتقد بود که شعر سرودن برای عموم مردم او را بس است. از نظر او جاودانگی در این است که مردم سرزمینی شعر شاعری را حفظ و با خود زمزمه کنند و همواره در ضمیر شعر آن سرزمین ماندگار بماند. او خود را جسورترین شاعر زنی می‌دانست که از زمان جاهلیت عرب تا اکنون، غزل عاشقانه را به‌طور صریح و زیبا می‌سرود. 

شعری از این مجموعه را با هم می‌خوانیم:

اگر پیشگو به من خبر دهد که تو روزی

معشوق من خواهی بود، برای هیچ مردی

غزلی نمی‌سرایم و گنگ و خاموش دعا می‌کنم تا معشوقم بمانی.

اگر پیشگو به من خبر دهد که صورت بلند ماه را لمس خواهم کرد،

با سنگریزه‌های برکه بازی نمی‌کنم

و مهره‌های آرزوهایم را به رشته درنمی‌آورم.

اگر پیشگو به من خبر دهد که معشوق من

شاهزاده‌ای سوار بر اسبی از یاقوت خواهد بود

و دنیا با زلف طلایی به‌هم بافته‌اش مرا محکم نگه می‌دارد، خواب نمی‌بینم که خواهم مُرد.

اگر پیشگو به من خبر دهد که معشوق من در شب برفی می‌آید

و با دستانش خورشید را به من می‌بخشد،

نفس‌هایم از حرکت نمی‌افتد و غم‌های دیروز در چشمانم افزون نمی‌شود.

اگر پیشگو به من خبر دهد که با تو در این سرگشتگی دیدار خواهم کرد،

برای چیزی در دنیا نمی‌گریم و اشک‌هایم را نگه می‌دارم؛

تمام اشک‌هایم برای روزی است که رهایم می‌کنی. 

انتهای پیام

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا