خبر جدیدفرهنگ و هنر

از زندان و تبعید تا استادی ۱۰۳ساله

[ad_1]
خبرگزاری پورسینا

مسعود جعفری جزی مهم‌ترین ویژگی احمد سمیعی گیلانی را خودآموختگی و خودساختگی‌اش می‌خواند؛ فردی که شغل رسمی‌اش در جوانی کارمندی راه‌آهن بوده، به عضویت حزب توده درآمده و بعدها سیاست را بوسیده و کنار گذاشته و پدر ویراستاری ایران شده است.

مسعود جعفری جزی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی در پی درگذشت احمد سمیعی گیلانی در گفت‌وگو با ایسنا درباره این نویسنده، مترجم و ویراستار پیشکسوت گفت: شاید خیلی‌ها ندانند شغل رسمی‌ و مقر درآمد استاد سمیعی در دوران جوانی، کار علمی نبوده است بلکه کارمند راه‌آهن و بازنشسته راه‌آهن بود. او در کنار کارش، مطالعه کرد و بعدا تحصیلاتش را در دانشگاه تهران ادامه داد و لیسانس ادبیات و فوق‌لیسانس زبان‌شناسی گرفت. نه شغل او اهمیت دارد و نه تحصیلات دانشگاهی‌اش، آن‌چه مهم است خودآموختگی و خودساختگی اوست. به تمام معنی، آدمی خودآموخته در راه نوشتن و تألیف، ترجمه و ویرایش بود.

او سپس با اشاره به حوزه فعالیت سمیعی گیلانی گفت: او هم ویراستار بزرگی است، هم مترجم بزرگی است و هم مولف کتاب‌های درسی و تحقیقاتی است و آثار علمی و پژوهشی بسیاری دارد. فعالیت‌های سمیعی را می‌توانیم به سه حوزه بزرگ تقسیم‌بندی کنیم؛ بخش ویرایش، که شهرت ایشان در این زمینه است. از سال‌های قبل از انقلاب یعنی در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ که به دنبال ویرایش رفت، جزو ویراستاران ارشد موسسه انتشارات فرانکلین بود و فعالیتش در زمینه ویرایش تا روزهای آخر زندگی‌اش ادامه داشت.

جعفری جزی با اشاره به کتاب‌های جیبی انتشارات فرانکلین که در سال‌های ۵۵ و ۵۶ منتشر شده‌اند، گفت: استاد سمیعی از سرویراستاران این مجموعه بود. یا تدوین‌کننده کتاب معروف «از صبا تا نیما» نوشته یحیی آرین‌پور که یکی از بهترین کتاب‌ها درباره ادبیات دوران قاجار و مشروطه است، آقای سمیعی بوده است؛ درواقع او یادداشت‌ها و کارهای پراکنده آقای آرین‌پور را به شکل شکیلی درآورد. کارهای ویرایش صدها کتاب دیگر هم در کارنامه اوست.

او در ادامه گفت: استاد سمیعی از همان دوران جوانی هم آثار تحقیقی درباره زبان و ادبیات و هم‌ آثار ادبی از فرانسه ترجمه می‌کرد؛ مثلا رمان «سالامبو» از گوستاو فلوبر. ایشان علاوه بر ترجمه و ویرایش در زمینه آموزش درست‌نویسی و فارسی‌نویسی و نگارش سلسله کتاب‌هایی دارد که مشهورترینش «آیین‌ نگارش» است که در انتشارات سمت منتشر شده است.

این استاد دانشگاه با اشاره به کلاس‌های ویراستاری سمیعی گیلانی، بیان کرد: او از قدیم دوره‌های متعدد آموزش ویراستاری داشت که معروف‌ترین آن‌ها در دهه ۶۰ و ۷۰ در مرکز نشر دانشگاهی برگزار می‌شد و ویراستاران جوان نسل بعد محصول آن دوره هستند؛ مثلا سایه اقتصادی‌نیا که در ویرایش و نقد شعر فعال است، در کلاس‌های سمیعی شناخته شد و سمیعی او را به جامعه ادبی معرفی کرد یا امید طبیب‌زاده و دیگران که به نحوی شاگرد او در حوزه ویرایش و ترجمه بودند. بُعد شاگردپروری سمیعی گیلانی با این‌که در دانشگاه نبود، اهمیت بسیاری دارد و شاگردهای زیادی را در حوزه ویرایش تربیت کرده است. فعالیت دیگری که به نوعی در حوزه ویراش هم قرار دارد، سردبیری چندین نشریه است؛ او سردبیر مجله «نشر دانش» بود که یکی از بهترین مجله‌های بعد از انقلاب بود و در مرکز نشر دانشگاهی منتشر می‌شد. او تا سال پیش سردبیر «نامه» فرهنگستان بود. سمیعی گیلانی با توجه به عمر طولانی و بابرکتی که داشت، کارنامه مفصل و طولانی‌ای دارد.

او با تأکید بر پرکاری احمد سمیعی گیلانی از دهه ۴۰ تاکنون گفت: استاد سمیعی در  اواخر دهه ۲۰ و ۳۰ چهره سیاسی داشت و شاید نسل جوان این را نداند. او قبل از این که وارد ترجمه و ویرایش شود، یک دهه فعال سیاسی بود و در احزاب سیاسی چپ فعالیت می‌کرد و به زندان افتاد، حتی به خارج رفت و تبعید شد. آن دهه هم سال‌های پرتلاطمی برای او بود. بعدها سیاست را بوسید و کنار گذاشت.

جعفری جزی در توضیح بیشتر این بُعد از فعالیت‌های سمیعی گیلانی گفت: سمیعی با حزب توده و نیروهای چپ همکاری می‌کرد و از گردانندگان نشریه «رزم» بود که حتی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در زیرزمین خانه‌ای این نشریه را منتشر می‌کردند و مدتی طول کشید تا محل انتشار مجله کشف شود. بعد همه دستگیر، بازداشت و زندانی می‌شوند. بعد از این ماجراها، سمیعی به کلی از سیاست فاصله می‌گیرد. او جزئیات این ماجراها را در گفت‌وگویی گفته‌ است که در آینده منتشر می‌شود.

او درباره این‌که احمد سمیعی گیلانی و کسانی چون ابوالحسن نجفی و سیروس پرهام به نظر نسل خاصی بودند، با اشاره به دوستی سمیعی با اسماعیل سعادت، گفت: آن‌ها میراث‌بر مشروطه و فرهنگ مشروطه که در دوران رضاشاه پهلوی هم تداوم داشت، هستند. بعد از دهه ۱۳۳۰ هم اوضاع کشور عوض می‌شود و نسل‌های اخیر هم به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آسیب دیده‌اند. آن‌ها نسل خاصی هستند و به این زودی‌ها جانشینی ندارند. شاید سال‌ها چهره‌هایی به این شکل نداشته باشیم، شاید بعدها در شرایط آرام‌تری چنین نسلی به وجود بیاید.

 مسعود جعفری جزی در پایان گفت: پایان زندگی و نحوه درگذشت سمیعی به نظر مطلوب خودش بود زیرا او سال گذشته می‌گفت: «از خدا خواسته‌ام در حالی که راه می‌روم، بمیرم.» دقیقا همین‌طور شد. بیماری او یکی دوماه اخیر بود ولی تا روز گذشته با واکر راه می‌رفت و حتی دیشب هم مهمان داشت و بعد در خواب فوت کرد. او زندگی پُر و سرشاری داشت.

انتهای پیام  

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا